کتاب «روز اول، روز آخر» به قلم معصومه میرابوطالبی برای گروه سنی نوجوان از سوی کتاب زیتون (واحد نوجوان دفتر نشر فرهنگ اسلامی) منتشر شد. به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، علفها در یک چشم به هم زدن، گُر گرفته بودند و زبانههای آتش تا بالای دیوار آمده بودند. همان موقع، رضا هوارکشان از […]
کتاب «روز اول، روز آخر» به قلم معصومه میرابوطالبی برای گروه سنی نوجوان از سوی کتاب زیتون (واحد نوجوان دفتر نشر فرهنگ اسلامی) منتشر شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، علفها در یک چشم به هم زدن، گُر گرفته بودند و زبانههای آتش تا بالای دیوار آمده بودند. همان موقع، رضا هوارکشان از او جدا شده و رفته بود بقیه را خبر کند. لابد تا آن موقع فکر کرده بود مسعود فقط لاف میزند؛ اما او فکر همهچیز را کرده بود. با خودش کبریت آورده بود و میدانست نصرت برای نماز میرود مسجد و آنموقع روز، کسی توی کوچهباغها نمیآید. چه وقتی بهتر از آن موقع.
داستان «روز اول، روز آخر» روایت یک سفر است؛ سفری کوتاه که دو پسر به نامهای مسعود و رضا با هم انجامش میدهند. پدر مسعود مدتی است گم شده و از او خبری نیست. این سفر برای یافتن پدر مسعود است و حقیقتهای پنهان این ماجرا. در کنار این مسئله، داستان دادخواهی مادر این خانواده هم روایت میشود که در روستایشان به او ظلمی شده و مسعود نمیتواند این ظلمها را بپذیرد و میخواهد کاری کند: اما چه کاری از او برمیآید؟
کتاب «روز اول، روز آخر» به قلم معصومه میرابوطالبی در ۱۹۶ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و به بهای ۱۱۵ هزار تومان برای گروه سنی نوجوان از سوی کتاب زیتون (واحد نوجوان دفتر نشر فرهنگ اسلامی) منتشر شده است.